English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7639 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shako U کلاه بلند نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
high hat U کلاه بلند
silk hat U کلاه بلند ابریشمی مخصوص مواقع رسمی
sabers U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabre U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
saber U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
sabres U شمشیر بلند نظامی باشمشیر زدن
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
phyrgian cap U یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
glengarry U نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
To live on borrowed money . To play for time . U این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
cask U کلاه جنگی کلاه خود
casks U کلاه جنگی کلاه خود
get round the law U با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
jasey U کلاه گیس کلاه گیس تهیه شده از پشم تابیده
clackvalve U دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touting U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
dirndl U نوعی دامن بلند با کمر بلند
modiste U کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
hand salute U سلام نظامی دادن سلام نظامی
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
cappa U کلاه
bilk U کلاه سر
jack a dandy U کج کلاه
chapeau U کلاه
beau U کج کلاه
panache U پر کلاه
hat U کلاه
aigret U گل کلاه
ice cap U یخ کلاه
ice-cap U یخ کلاه
pompom U گل کلاه
opera hat U کلاه له شو
ice-caps U یخ کلاه
head piece U کلاه
hats U کلاه
headgear U کلاه
pretty fellow U کج کلاه
capped U کلاه
cap U کلاه
nightcap U شب کلاه
nightcaps U شب کلاه
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
hoods U کلاه اهنی
hoods U کلاه خود
hood U کلاه اهنی
helmet U کلاه اهنی
beret U کلاه بره
balaclava U کلاه دوچشمی
berets U کلاه بره
tiara U کلاه پادشاهی
tiaras U کلاه پادشاهی
mantles U کلاه توری
mantle U کلاه توری
hatboxes U جعبه کلاه
crash helmets U کلاه ایمنی
hatbox U جعبه کلاه
skullcaps U کلاه بره
skullcap U کلاه بره
cocking U کج نهادگی کلاه
cock U کج نهادگی کلاه
welch U کلاه گذاشتن
helmet liner U کلاه کاسک
streamer U نوارلباس یا کلاه
streamers U نوارلباس یا کلاه
hatter U کلاه فروش
helmet liner U کلاه فیبری
avant-sorps U کلاه فرنگی
hats U کلاه کاردینالی
hat tree U کلاه اویز
panama hats U کلاه پاناما
hat U کلاه کاردینالی
hat in hand U کلاه دردست
uncap U کلاه از سر برداشتن
bathing cap U کلاه حمام
hat block U قالب کلاه
milliner U کلاه فروش
milliners U کلاه فروش
swindlers U کلاه بردار
swindlers U کلاه گذار
plume U پر کلاه زنان تل
plumes U پر کلاه زنان تل
swindler U کلاه بردار
swindler U کلاه گذار
service cap U کلاه خدمت
fraudulence U کلاه برداری
bathing caps U کلاه حمام
panama hat U کلاه پاناما
tricone U کلاه سه ترک
cocks U کج نهادگی کلاه
tricorn U کلاه سه ترک
balaclavas U کلاه دوچشمی
gaud U کلاه برداری
summer house U کلاه فرنگی
frauds U کلاه برداری
rain hat کلاه بارانی
petasus U کلاه بالدار
poll U راس کلاه
polled U راس کلاه
polls U راس کلاه
peruke U کلاه گیس
cockade U نشان کلاه
wig U کلاه گیس
mutch U کلاه کتانی
fop U کج کلاه ابله
pavilions U کلاه فرنگی
casque U کلاه خود
fraudulent U کلاه بردار
pavilion U کلاه فرنگی
pergolas U کلاه فرنگی
pergola U کلاه فرنگی
fraud U کلاه برداری
wigs U کلاه گیس
snowcap U برف کلاه
swindle U کلاه برداری
door lintel U کلاه چهارچوب
swindles U کلاه برداری
steel cap U کلاه فولادی
steel helmet U کلاه اهنی
fools cap U کلاه قیفی
d's cap U کلاه قیفی
postiche U کلاه گیس
pitch cap U کلاه زفت
crush hat U کلاه بازیگرخانه
rug [American E] U کلاه گیس
rain cap کلاه کریلی
Welsh U کلاه گذاشتن
trilbies U کلاه شاپو
bareheaded U بدون کلاه
hatpins U گیرهی کلاه
kepi U کلاه کپی
helmet U کلاه خود
belvidere U کلاه فرنگی
galea U کلاه خود
black cap U کلاه سیاه
bonnet U کلاه سرگذاشتن
rip-offs U کلاه برداری
casket U کلاه خدمت
helmets U کلاه اهنی
belvedere U کلاه فرنگی
caskets U کلاه خدمت
periwig U کلاه گیس
bonnets U کلاه سرگذاشتن
hairpieces U کلاه گیس
hatpin U گیرهی کلاه
helmets U کلاه خود
rip-off U کلاه برداری
capping U کلاه سازی
swindled U کلاه برداری
stetson U کلاه وسترن
stetsons U کلاه کابوی
hood U کلاه خود
stetsons U کلاه وسترن
miyred U کلاه دار
stetson U کلاه کابوی
hairpiece U کلاه گیس
peak U کلاه نوک تیز
peaking U کلاه نوک تیز
chatri U [کلاه فرنگی هندی]
She was left out in the cold . she was left high and dry . U سرش بی کلاه ماند
To search ones conscience . U کلاه خود را قا ضی کردن
porringer U کلاه کاسه مانند
peaks U کلاه نوک تیز
defrauds U کلاه برداری کردن
defrauding U کلاه برداری کردن
porkpie hat U کلاه تمام لبه
headharness U کلاه تمرین بوکس
head gear U کلاه تمرین بوکس
give right arm <idiom> U کلاه به آسمان انداختن
defrauded U کلاه برداری کردن
defraud U کلاه برداری کردن
headguard U کلاه تمرین بوکس
casita U [کلاه فرنگی کوچک]
turbans U کلاه عمامه مانند
palm off <idiom> U سرکسی کلاه گذاشتن
outfoxed U کلاه سرکسی گذاشتن
Recent search history Forum search
1وقتي بلند حرف مي زني
1Soar
1Hustler
0سر کسی کلاه گذاشتن
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com